دختر : عشقم می خوام یه چیزی بگم
ولی قول بده که عصبانی نشی .
پسر : باشه ... بگو ...
دختر : داداشم هفته پیش خواهرتو
دیده و خیلی خوشش اومده ...
و میخواد که باهاش حرف بزنه ...
پسر : چیییی؟؟؟؟ غلط کرده .
استخوناشو خورد میکنم ..
دندوناشو می ریزم تو حلقش . اون کی
باشه که به ناموس من نگاه کنه؟؟ !!
به چه حقی می خواد دستشو بگیره؟؟
دختر : میشه دستمو ول کنی؟؟؟ لطفا " ؟؟؟
پسر : چراا؟؟؟
دختر : چون توام الان دست ناموس
داداشمو گرفتی ...
منو فراموش کن و برو مواظب ناموست
باش و به ناموس بقیه کاری نداشته باش
:: بازدید از این مطلب : 363
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11